همه چیز در سال های دهه ۱۹۶۰ شروع شد. دکتر باری استرمان Barry Sterman، محقق دانشگاه UCLA کالیفرنیا، مشغول به انجام تحقیقاتی درباره فعالیت عصب شناختی مرتبط با خواب بود که در خلال آن موفق به کشف امواج ۱۴ هرتز در EEG مغز گربه های مورد آزمایش گردید. این امواج با کاهش تنش عضلانی در گربه ها ارتباط داشتند و بعدها نام SMR به خود گرفتند. دکتر استرمان و گروهش به تحقیقات خود ادامه دادند تا ببینند که آیا گربه ها در ازای دریافت پاداش، تولید امواج SMR در مغز خود را افزایش می دهند یا خیر. پاسخ مثبت و نتیجه رضایت بخش بود. به دنبال آن دکتر استرمان هدایت تحقیقاتی برای NASA را برعهده گرفت که در آن به ارزیابی سمی بودن سوخت موشک پرداخت (افرادی که در معرض سوخت قرار می گرفتند دچار حالات استفراغ، سردرد، افزایش دم و بازدم (هواگیری)، توهم و تشنج می شدند).
دکتر استرمان گربه ها را در معرض مقدار زیادی سوخت قرار داد و در آن ها حالات استفراغ، سر و صدا، افزایش هواگیری، بزاق آوری، حملات تشنجی و مرگ را به دنبال هم مشاهده کرد. اما یک گروه از گربه ها واکنش دیگری نشان دادند که باعث تعجب گروه تحقیق شد. آن ها توانستند وقوع حملات را در دوز بیشتری نسبت به دوز قابل تحمل برای گربه های دیگر متوقف کنند. گروه با مراجعه به سوابق گربه ها دریافتند که این گروه از گربه ها پیش از این طی مطالعه خواب، تحت آموزش SMR قرار گرفته بودند. دکتر استرمان تحقیقات خود را روی انسان و در مورد بیماران مبتلا به صرع ادامه داد. او تاکنون مقالات زیادی درباره استفاده از نوروفیدبک نوشته است.تاکنون هیچ گونه عوارض و اثر منفی ناشی از نوروفیدبک گزارش نشده است. تنها موردی که میتوان به آن اشاره کرد این است که نوروفیدبک نتواند تغییری در علائم بیماری به وجود آورد. همچنین مصرف همزمان دارو با نوروفیدبک نیز عوارض بدی ندارد و با توجه به مدت طول درمان نوروفیدبک می توان به مرور با توجه به نظر پزشک مربوطه میزان دارو را کاهش داد.