فرد خودشیفته خود را بی نهایت بزرگ و با لیاقت می داند و به گونه ای اغراق آمیز از خود حمایت می کند. او به گونه ای رفتار می کند گویی هیچ کس در دنیا به اندازه او مهم نیست. آن ها بزرگ نیستند اما توهم بزرگی دارند و در ذهن خود از همه برترند. افراد دارای شخصیت خودشیفته در مرکز ثقل دنیای خود قرار دارند و از همه جهت خود را فرد مهم و به اصطلاح تافته جدا بافته تصور می کنند.
بهرهگیری از دیگران، فاقد احساس همدلی بودن، متکبر بودن، و حسادت نسبت به دیگران. این علائم سبب بروز اندوه قابلتوجهی در زندگی هر فردی میشود.
اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیس, اختلالی است که توسط یک الگوی طولانی مدت بزرگنمایی (به صورت خیالی یا رفتار واقعی)، نیاز شدید برای تحسین شدن از سوی دیگران، و معمولا فقدان کامل احساس همدلی نسبت به دیگران شرح داده میشود. افراد مبتلا به این اختلال اغلب بر این باورند که مهمترین فرد هستند در زندگی دیگران یا در زندگی کسانی که با آنها ملاقات میکنند.
شاید این الگوی رفتاری برای یک پادشاه در قرن شانزدهم در کشور انگلستان مناسب به نظر برسد، اما امروزه برای بیشتر مردم عادی به طور کلی نامناسب در نظر گرفته میشود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اغلب حالات و برخوردهای مغرورانه، پرنخوت و ریاست مآبانه با دیگران دارند. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در مورد بیادبی یا حماقت یک پیشخدمت سر به هوا شکایت کند یا ارزیابی درست یک پزشک را با حماقت تمام نادرست نشان دهد.
کسی که مبتلا به این اختلال است ممکن است به سادگی به عنوان یک “خوشیفته” یا به عنوان کسی که “خودشیفتگی” دارد، توصیف میشود. هر دوی این واژهها به طور کلی به کسی اشاره میکنند که به اختلال شخصیت خودشیفتگی(NPD) مبتلا است.
اختلال شخصیتی، یک الگوی پایدار از تجربیات درونی و رفتاری است که از فرهنگ هنجار فرد، منحرف شده است. این الگو در دو یا چند مورد از حوزههای زیر دیده میشود: شناخت؛ تاثیر؛ عملکرد بین فردی یا کنترل انگیزه. الگوی پایدار در سراسر طیف گستردهای از موقعیتهای شخصی و اجتماعی، انعطافناپذیر و فراگیر است،
و به طور معمول به پریشانی قابلتوجه یا اختلال در حوزههای اجتماعی و کار یا دیگر حوزههای عملکرد منجر میشود. این الگو پایدار و طولانی مدت است، و شروع آن را میتوان در اوایل بزرگسالی و نوجوانی پیدا کرد.