سوءمصرف مواد و مغز (استفاده از QEEG و نوروفیدبک در تشخیص و درمان اعتیاد) QEEG و سوء مصرف مواد سلول های نواحی مختلف مغز در هنگام برقراری ارتباط با یکدیگر مقداری جریان الکتریکی نیز تولید می کنند. این جریان بسیار ضعیف بوده و می تواند توسط الکترودهایی که بر پوست سر قرار می گیرد ثبت شود.
EEG نوار مغزی ای است که این جریان ها را ثبت و ضبط می کند. با انجام یکسری محاسبات کامپیوتری روی EEG، می توان آن را به QEEG تبدیل کرد؛ که کارکرد مغزی فرد را به شکلی عینی نشان می دهد. دامنه جریان الکتریکی ضعیفی که در مغز تولید می شود، غالباً ۴۲-۱ هرتز است. این دامنه فرکانسی تقسیم بندی شده دارد و به اسامی مختلف شناخته می شود. امواج ۴-۱ هرتز، دلتا؛ ۷-۴ هرتز، تتا؛ ۱۳-۸ هرتز، آلفا؛ ۲۱-۱۳ هرتز، بتا؛ ۳۲-۲۰ هرتز، بتا۲ و فرکانس ۴۲-۳۱ هرتز، گاما نامیده می شود.
هر کدام از امواج با رفتارها و حالت های احساسی خاصی رابطه دارند. مثلاً موج دلتا با خواب و کما؛ موج تتا با تفکر خلاق و تفکر بدون خودسانسوری؛ موج آلفا با آرام بودن توأم با گوش به زنگی؛ موج بتا با تمرکز، تفکر و حفظ تمرکز؛ موج بتا۲ با اضطراب و بیقراری؛ و موج گاما با پردازش شناختی و یادگیری رابطه دارند.
شواهد متعددی وجود دارد که مواد اعتیادآور علاوه بر علائم رفتاری می توانند امواج مغزی را هم تغییر دهند. کاهش یا افزایش هر کدام از این امواج حالات احساسی خاصی را ایجاد می کند که فرد را وادار می کند برای رسیدن به سطح بهنجار مجدداً به مواد رو بیاورد. برای مثال وابستگی به مت آمفتامین ها میزان فعالیت موج های دلتا و تتا را در مغز افزایش می دهد. افزایش فعالیت این امواج با کند شدن فعالیت مغز رابطه دارد. افزایش موج های دلتا و تتا در افرادی که دچار صدمات مغزی هستند نیز دیده می شود. این به آن معنا است که مت آمفتامین ها قادرند تغییراتی را در ساختار مغز به وجود آورند که مشابه تغییرات مغز افراد مبتلا به ضربه مغزی است.
از طرفی، افزایش فعالیت موج تتا با کاهش سرعت عمل و کاهش دقت و تمرکز در این افراد رابطه دارد. تغییرات مشابهی در مغز افراد وابسته به کوکائین دیده شده است. کوکائین تغییرات پایداری در ساختار مغز به وجود می آورد که حتی تا مدت ها پس از ترک پابرجاست. مصرف کوکائین افزایش در فعالیت امواج بتا، تتا و آلفا را به دنبال دارد. افزایش فعالیت موج بتا می تواند بیانگر ریسک عود در این افراد باشد. افزایش موج تتا، با اثر ذهنی مثبت نسبت به مواد و افزایش آلفا، با عصبی بودن رابطه دارد.
وابستگی به اپیوئیدها مثل هروئین، فعالیت زمینه ای مغز را کند می کند. علاوه براین، افزایش موج بتا به همراه تولید مقادیر زیادی موج دلتا و تتا باعث می شود تا غلبه امواج کند در مغز پردازش مغزی را کند نماید. طوری که این افراد در عملکردهای شناختی مثل تصمیم گیری و سرعت عمل در مقایسه با افراد عادی عملکرد معیوبی دارند.
نوروفیدبک چیست و چگونه عمل می کند؟
مطالعات بسیاری به بررسی اثربخشی نوروفیدبک در بهبود بیماران وابسته به مواد افیونی، محرک ها و الکل پرداخته اند. نتایج این مطالعات افزایش آرامش بیماران، کاهش استرس و کاهش نابهنجاری های روان شناختی را گزارش کرده است. شواهد، حاکی از تأثیر مثبت این روش در کاهش علائم و عوارض اعتیاد بوده است. این روش تأثیر قابل توجهی بر افزایش تمرکز، کاهش تکانشگری، آرامش روانی و کاهش استرس، کنترل هیجانی، بهبود زمان واکنش، بهبود دوره های خستگی مزمن و افزایش تحمل دارد. در نهایت این موارد منجر به افزایش عزت نفس فرد در امور روزمره مربوط به شغل، خانواده و روابط اجتماعی می شود.
نیز مطالعه تیم تحقیقی بر روی بیماران سوءمصرف کننده مواد، نشان داده است که نوروفیدبک می تواند میزان بهبودی این بیماران را تا دو برابر افزایش داده، میزان عود را کاهش دهد، و بهبود معناداری در تمرکز و پردازش اطلاعات بیماران ایجاد نماید. در مطالعات مرکز جامع مغز برتر، ۳۰ جلسه درمان نوروفیدبک، منجر به بهبود سلامت روان، نشانه های جسمانی، اضطراب، افسردگی و کاهش شدّت نشانگان خودبیمارانگاری، وسواس، حسّاسیت روابط بین فردی، پرخاشگری، روان پریشی و همچنین کاهش انتظار مثبت، تمایل به مصرف و میانگین کل شدّت ولع مصرف مواد و اصلاح الگوی نابهنجار QEEG بیماران وابسته به مواد افیونی شد.
این بیماران در الگوی نابهنجار امواج آلفا و SMR نیز بهبود قابل توجهی نشان دادند. با در نظر گرفتن پایه های نوروسایکولوژیکی مطرح می توان بهبود توأمان موج آلفا و سطح اضطراب بیماران دریافت کننده نوروفیدبک را، در ارتباط با یکدیگر تبیین نمود. از سوی دیگر موج SMR است که نوروسایکولوژیست ها آن را اساس انگیزشی روان انسان می دانند. این موج نقش ویژه ای در آرامش جسمانی، هماهنگی های حسّی حرکتی، انگیزه و امید به زندگی و هماهنگی و تنظیم هیجانات دارد.
در این پژوهش، درمان نوروفیدبک منجر به افزایش فعالیت موج SMR بیماران در QEEG شد. از سوی دیگر بهبود مقیاس های افسردگی و علائم جسمانی بیماران گروه آزمایش، می تواند مرتبط با تغییرات موج SMR بوده و این تأییدی دوباره است بر تعامل فعالیت مغز و حالات روانی.
از نکات قابل توجه روش نوروفیدبک عدم بروز عوارض جانبی در آن است. این روش بر خلاف مواددرمانی و روش های عصب-روانشناختی دیگر که گاه عوارض دردناک و غیرقابل تحملی به همراه دارند هیچگونه پیامدهای منفی نداشته و حتی چنانچه همراه با مواد درمانی و سایر درمان ها ارائه شود، عوارض منفی آن ها را نیز رفع می کند. عود اعتیاد در این روش بسیار کمتر از درمان های موادیی به تنهایی است و معمولاً فرد را نسبت به وضعیت پیش از اعتیاد نیز ارتقاء می دهد.
نوروفیدبک چگونه منجر به بهبود اعتیاد می شود؟
اساس کار نوروفیدبک بر روی امواج مغزی بیمار است. در نوروفیدبک، حسگرهایی به سر بیمار وصل و از طریق آنها فعالیت امواج مختلف مغزی دریافت می شود. سپس، این اطلاعات دریافتی، به شکل نمایش فیلم، موسیقی یا یک بازی کامپیوتری به بیمار ارائه می شود. بیمار با توجه کردن به آن و بوسیله عملکرد مغز خود بازی را کنترل می کند و در واقع امواج مغزی خود را به طور ناخودآگاه تنظیم می نماید. با تکرار این فرایند طی جلسات درمانی، بیماری به صورت ریشه ای درمان می شود و فرد به وضعیت طبیعی روانی و ذهنی دست می یابد.
روند برنامه درمانی نوروفیدبک برای بیماران وابسته به مواد افیونی و محرک ها و همچنین الکل، به این ترتیب است که ابتدا با استفاده از پروتکل درمانی ویژه ای، سطح انگیزش توجه، تمرکز و آرامش روانی بیمار افزایش می یابد. تغییرپذیری و تکانش وری او کنترل می شود. سپس در مرحله دوم با اجرای پروتکل چشم بسته شنیداری به کنترل اضطراب و استرس بیمار، بویژه خنثی کردن بار هیجانی خاطرات مربوط به مصرف مواد پرداخته می شود.
این برنامه درمانی که به آموزش آلفا ـ تتا معروف است بیمار را قادر می سازد تا بهتر بتواند موقعیت های استرس زا را که معمولاً طی فرایند درمان اعتیاد رخ می دهد و اغلب با عود و بازگشت مصرف مواد توسط بیمار همراه است، با موفقیت پشت سر گذارد. اساس عملکرد این پروتکل در این است که به بیمار اجازه می دهد در حالت آرامش عمیق قرار گیرد، فعالیت های ذهنی خود را متوقف سازد و تنها به تصویرسازی ذهنی بپردازد. این تصویرسازی در حالت آرامش شبیه به خواب انجام می گیرد.