طلاق والدین بهعنوان یک رویداد سرنوشتساز و مهم تا ابد در زندگی فرد باقی میماند. پس از این رویداد هم تمام اتفاقات زندگی کودک به قبل و بعد از طلاق تقسیم میشوند.
تأثیرات روانی طلاق بر روی فرزندان چیست؟ جواب کوتاه به این پرسش این است که به عوامل زیادی بستگی دارد. در حالت کلی طلاق برای همه کودکان استرسآور است، اما برخی از کودکان سریعتر از دیگران به جریان زندگی عادی برمیگردند.
خبر خوب این است که والدین میتوانند در جهت کاهش اثرات روانشناختی طلاق بر فرزندان گامهای مؤثری بردارند. اعمال چند استراتژی حمایتی از طرف والدین میتواند به بچهها کمک زیادی بکند تا خود را با تغییراتی که طلاق به وجود آورده است وفق دهند
چرا برای فرزندان سال اول سختترین سال است؟
همانطور که انتظار دارید، تحقیقات نشان داده است که بچهها در طی یکی دو سال اول پس از طلاق بیشترین حجم از ناراحتی و بداخلاقی را از خود نشان میدهند. کودکان در طی این مدت دچار احساساتی از قبل پریشانی، عصبانیت، اضطراب و بیاعتمادی میشوند.
واکنش فرزندان نسبت به طلاق میتواند بر اساس سن کودک (قبل از بلوغ یا بعد از بلوغ) تا حدودی متفاوت باشد. تفاوت در واکنش کودکان را میتوان اینگونه خلاصه کرد که طلاق وابستگی کودک به والدین را در فرزندان زیر ۹ سال تشدید میکند و استقلالخواهی را در فرزندان نوجوان تشدید میکند. در کودکان زیر ۹ سال معمولا رفتارهای خردسالانه همانند نیاز به کمک و همراهی در خوابیدن، لباس پوشیدن یا حتی توالت رفتن و مکیدن انگشت، دوباره بازنمود پیدا میکنند، برعکس فرزندان بزرگتر از والدین خود فاصله میگیرند و رفتارهای مستقلانه از خود نشان میدهند.
پس از سپری شدن این مدت اکثر بچهها دوباره به جریان زندگی باز میگردند و آرامش خود را باز مییابند. آنها به تغییرات پیش آمده در زندگی خود عادت میکنند و دوباره مثل قبل زندگی روزمره خود را ادامه میدهند. با این حال به نظر میرسد که برخی از بچهها هم هرگز به حالت عادی خود باز نمیگردند. این درصد کم از کودکان ممکن است پس از طلاق والدینشان، مشکلاتی مستمر یا حتی مادامالعمر را تجربه کنند
تأثیر عاطفی طلاق
طلاق برای همهی خانواده آشفتگی عاطفی ایجاد میکند، اما برای بچهها، اوضاع میتواند کاملا ترسناک،گیج کننده است..
کودکان کم سن و سال اغلب در درک اینکه چرا باید بین دو خانه در رفت و آمد باشند، مشکل دارند. آنها ممکن است نگران این مسأله باشند که اگر والدین آنها قادر بودهاند که یکدیگر را دوست نداشته باشند، پس این امکان وجود دارد که والدینشان روزی آنها را هم دوست نداشته باشند.
کودکان در سنین دبستان و راهنمایی ممکن است نگران این مسأله باشند که طلاق تقصیر آنها بوده است. آنها ممکن است با خود تصور کنند که رفتار نادرستی انجام دادهاند یا اینکه اشتباهی مرتکب شدهاند که منجر به طلاق والدینشان شده است.
نوجوانان ممکن است از طلاق و تغییراتی که به واسطهی آن ایجاد شده بهشدت عصبانی باشند. آنها ممکن است یکی از والدین خود را دربارهی طلاق مقصر بدانند و او را سرزنش کنند و یا هر دو نفر را به خاطر بروز آشفتگی در خانواده مقصر بدانند و از آنها آزردهخاطر باشند. البته، هر موقعیتی منحصربهفرد است. در شرایط خانوادگی بسیار پرتنش، اگر طلاق به معنای مشاجرات کمتر و استرس کمتر باشد، کودک ممکن است به واسطهی جدایی احساس راحتی کن .
استرس مرتبط با طلاق
طلاق معمولا به این معنی است که کودکان ارتباط روزمرهی خود را با یکی از والدین از دست میدهند؛ اغلب پدرها. این کاهش ارتباط بر پیوند والدین و فرزندان تأثیر میگذارد و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بسیاری از فرزندان پس از طلاق برای همیشه احساس نزدیکی کمتری به پدر خود دارند.
مادران اغلب پس از طلاق سطح حمایت و احساسات کمتری را در قبال فرزندانشان بروز میدهند. علاوه بر این، نظم و انضباط آنها هم به طرز مشهودی کاهش مییابد.
طلاق همچنین بر رابطهی کودک با والدی که حضانت کودک را بر عهده گرفته هم تأثیر میگذارد. علاوه بر این والدین تنها، معمولا سطح بالاتری از استرس را در ارتباط با وظیفه فرزند پروری خود گزارش میکنند. برای برخی از کودکان، جدایی والدین از هم دیگر سختترین قسمت طلاق نیست. در عوض، عوامل استرسزا همیشگی پس از جدایی است که طلاق را برایشان سخت میکند.
تغییر محل تحصیل، نقل مکان به خانه جدید و زندگی با تنها یکی از والدین که او هم دربارهی همه چیز احساسی گنگ دارد، فقط چند نمونه از عوامل استرسزایی هستند که طلاق را برای فرزندان دشوار میکند.
بعد از طلاق مشکلات مالی هم جزء مشکلات معمول و متداول است. بسیاری از خانوادهها مجبور به نقل مکان به خانههای کوچکتر یا تغییر محل زندگی خود میشوند و منابع مالیاشان هم محدودتر میشود.
میتوان با مراجعه به روان شناس استرس ها را کاهش داد.